۵۸۰ بار خوانده شده

بخش ۴۸ - جواب

قدیم و محدث از هم خود جدا نیست
که از هستی است باقی دائما نیست

همه آن است و این مانند عنقاست
جز ازحق جمله اسم بی‌مسماست

عدم موجود گردد این محال است
وجود از روی هستی لایزال است

نه آن این گردد و نه این شود آن
همه اشکال گردد بر تو آسان

جهان خود جمله امر اعتباری است
چو آن یک نقطه که اندر دور ساری است

برو یک نقطهٔ آتش بگردان
که بینی دایره از سرعت آن

یکی گر در شمار آید به ناچار
نگردد واحد از اعداد بسیار

حدیث «ما سوی الله» را رها کن
به عقل خویش این را زان جدا کن

چه شک داری در آن کین چون خیال است
که با وحدت دویی عین محال است

عدم مانند هستی بود یکتا
همه کثرت ز نسبت گشت پیدا

ظهور اختلاف و کثرت شان
شده پیدا ز بوقلمون امکان

وجود هر یکی چون بود واحد
به وحدانیت حق گشت شاهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۷ - سال از کیفیت جدایی میان قدیم و محدث
گوهر بعدی:بخش ۴۹ - سال از معانی اصطلاحات شاعرانه عارفان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.