۱۵۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۵

تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل؟
تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل؟

افتد ز طوف کعبه و بتخانه در بدر
سرگشته‌ای که راه نیابد به کوی دل

ساحل ز جوش سینهٔ دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل

در هر شکست، فتح دگر هست عشق را
پر می‌شود ز سنگ ملامت سبوی دل

طفل بهانه‌جو جگر دایه می‌خورد
بیچاره آن کسی که شود چاره‌جوی دل

میخانه است کاسهٔ سر فیل مست را
صائب ز خود شراب برآرد سبوی دل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.