۳۹۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۷

سینه‌ای چاک نکردیم درین فصل بهار
صبحی ادراک نکردیم درین فصل بهار

گریه‌ای از سرمستی به تهیدستی خویش
چون رگ تاک نکردیم درین فصل بهار

ابر چون پنبهٔ افشرده شد از گریه و ما
مژه‌ای پاک نکردیم درین فصل بهار

جگر سنگ به جوش آمد و ما سنگدلان
دیده نمناک نکردیم درین فصل بهار

لاله شد پاک فروش از عرق شبنم و ما
عرقی پاک نکردیم درین فصل بهار

غنچه از پوست برون آمد و ما بیدردان
جامه‌ای چاک نکردیم درین فصل بهار

با دو صد خرمن امید، ز غفلت صائب
تخم در خاک نکردیم درین فصل بهار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.