۲۸۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۰

ای یار، بیا و یاریی کن
رنجه شو و غم‌گساریی کن

آخر سگک در تو بودم
یادم کن و حق‌گزاریی کن

ای نیک، ز من همه بد آمد
نیکی کن و بردباریی کن

بر عاشق خود مگیر خرده
ای دوست بزرگواریی کن

ای دل، چو تو را فتاد این کار
رو بر در یار زاریی کن

ای بخت، بموی بر عراقی
وی دیده، تو نیز یاریی کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.