۳۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۶

شهری است بزرگ و ما دروییم
آبی است حیات و ما سبوییم

بویی به مشام ما رسیده است
ما زنده بدان نسیم و بوییم

بازیچه مدان، تو خواجه، ما را
ما از صفت جلال اوییم

چوگان حیات تا بخوردیم
در راه به سر دوان چو گوییم

تا خوی صفات او گرفتیم
نشناخت کسی که در چه خوییم؟

می‌گفت عراقی از سر سوز:
ما نیز برای گفت و گوییم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.