۲۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۰

ساقی، چو نمی‌دهی شرابم
خونابه بده بجای آبم

خون شد جگرم، شراب در ده
تا کی دهی از جگر کبابم؟

دردی غمم مده، که من خود
از درد فراق تو خرابم

از تابش می دلم برافروز
تا روی دل از جهان بتابم

در کیسهٔ من چو نیست نقدی
دانم ندهی شراب نابم

چون خاک در توام ، کرم کن
یاد آر به جرعه‌ای شرابم

می ده، که ز هستی عراقی
یک باره مگر خلاص یابم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.