۳۸۳ بار خوانده شده
حبذا عشق و حبذا عشاق
حبذا ذکر دوست را عشاق
حبذا آن زمان که پردهٔ عشق
بیخود از سر کنند با عشاق
نبرند از وفا طمع هرگز
نگریزند از جفا عشاق
خوش بلایی است عشق از آن دارند
دل و جان را درین بلا عشاق
آفتاب جمال او دیدند
نور دادند از آن ضیا عشاق
دادهاند اندرین هوس جانها
چون سکندر در آن هوا عشاق
بگشادند در سرای وجود
دری از عالم صفا عشاق
ای عراقی، چو تو نمیدانند
این چنین درد را دوا عشاق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
حبذا ذکر دوست را عشاق
حبذا آن زمان که پردهٔ عشق
بیخود از سر کنند با عشاق
نبرند از وفا طمع هرگز
نگریزند از جفا عشاق
خوش بلایی است عشق از آن دارند
دل و جان را درین بلا عشاق
آفتاب جمال او دیدند
نور دادند از آن ضیا عشاق
دادهاند اندرین هوس جانها
چون سکندر در آن هوا عشاق
بگشادند در سرای وجود
دری از عالم صفا عشاق
ای عراقی، چو تو نمیدانند
این چنین درد را دوا عشاق
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.