۳۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۳

چون تو کردی حدیث عشق آغاز
پس چرا قصه شد دگرگون باز؟

من ز عشق تو پرده بدریده
تو نشسته درون پرده به ناز

تو ز من فارغ و من از غم تو
کرده هر لحظه نوحه‌ای آغاز

من چو حلقه بمانده بر در تو
کرده‌ای در به روی بنده فراز

آمدم با دلی و صد زاری
بر در لطف تو، ز راه نیاز

من از آن توام، قبولم کن
از ره لطف یکدمم بنواز

آمدم بر درت به امیدی
ناامیدم ز در مگردان باز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.