۳۵۰ بار خوانده شده
روی ننمود یار چتوان کرد؟
چیست تدبیر کار چتوان کرد؟
در دو چشم پر آب نقش نگار
چون نگیرد قرار چتوان کرد؟
در هر آیینهای نمیگنجد
عکس روی نگار چتوان کرد؟
هر سراسیمهای نمییابد
بر در وصل بار چتوان کرد؟
رفت عمرو نرفت در همه عمر
دست در زلف یار چتوان کرد؟
کشت ما را به دوستی، چه کنیم
با چنان دوستدار چتوان کرد؟
کشتهٔ عشق اوست بر در او
چون عراقی هزار، چتوان کرد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چیست تدبیر کار چتوان کرد؟
در دو چشم پر آب نقش نگار
چون نگیرد قرار چتوان کرد؟
در هر آیینهای نمیگنجد
عکس روی نگار چتوان کرد؟
هر سراسیمهای نمییابد
بر در وصل بار چتوان کرد؟
رفت عمرو نرفت در همه عمر
دست در زلف یار چتوان کرد؟
کشت ما را به دوستی، چه کنیم
با چنان دوستدار چتوان کرد؟
کشتهٔ عشق اوست بر در او
چون عراقی هزار، چتوان کرد؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.