۳۶۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲

عراقی بار دیگر توبه بشکست
ز جام عشق شد شیدا و سرمست

پریشان سر زلف بتان شد
خراب چشم خوبان است پیوست

چه خوش باشد خرابی در خرابات
گرفته زلف یار و رفته از دست

ز سودای پریرویان عجب نیست
اگر دیوانه‌ای زنجیر بگسست

به گرد زلف مهرویان همی گشت
چو ماهی ناگهان افتاد در شست

به پیران سر، دل و دین داد بر باد
ز خود فارغ شد و از جمله وارست

سحرگه از سر سجاده برخاست
به بوی جرعه‌ای زنار بربست

ز بند نام و ننگ آنگه شد آزاد
که دل را در سر زلف بتان بست

بیفشاند آستین بر هردو عالم
قلندروار در میخانه بنشست

لب ساقی صلای بوسه در داد
عراقی توبهٔ سی‌ساله بشکست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.