۳۲۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۹۲

به سر ماه فکنده طیلسانی
در سرو کشیده پرنیانی

بر چشمهٔ آفتاب بسته
از عنبر سوده سایبانی

رخساره فراز سرو سیمین
مانند شکفته گلستانی

حوری و چو کوثرش عقیقی
سروی و چو غنچه‌اش دهانی

نی حور بعینهٔ بهشتی
نی سرو براستی روانی

دیدم چو هزار خرمن گل
وقت سحرش ببوستانی

گفتم نظری کن ای جهانرا
جانی و ز دلبری جهانی

همچون تن من همای عشقت
نادیده شکسته استخوانی

جز ناله و سایه‌ام درین راه
نی همنفسی نه همعنانی

آخر بشنو حدیث خواجو
کز عشق تو گشت داستانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.