۳۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۷۶

یا من الیک میلی قف ساعة قبیلی
بالدمع بل ذیلی هذا نصیب لیلی

هر شب که باده نوشم وز تاب سینه جوشم
تا صبحدم خروشم هذا نصیب لیلی

از اشگ دل گدازم پیدا شدست رازم
لیکن چه چاره سازم هذا نصیب لیلی

از بند باز کن خو وزو دوست کام دل جو
زلفش بگیر و میگو هذا نصیب لیلی

هر شب به جست و جویش گردم بگرد کویش
گریم در آرزویش هذا نصیب لیلی

بلبل ز شاخساران با نالهٔ هزاران
گوید بنوبهاران هذا نصیب لیلی

تا روز از دل و جان چون بلبل سحر خوان
گویم دعای سلطان هذا نصیب لیلی

خواجو مگو فسانه در کش می شبانه
بر گوی این ترانه هذا نصیب لیلی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.