۳۰۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۸۵

ای طبیب دل ریش از سر بیمار مرو
خسته مگذار مرا وز سر تیمار مرو

بجفا بر سر یاران وفادار میا
بوفا از پی خصمان جفا کار مرو

چند گوئی که روم روزی و ترک تو کنم
مکن ای یار ز من بشنو و زنهار مرو

ای دل ار شور شکر خندهٔ شیرین داری
همچو فرهاد بده جان و بکهسار مرو

تیره شب در شکن طرهٔ دلدار مپیچ
و گرت راه غلط شد به شب تار مرو

بگذر از خالش و گیسوی سیاهش بگذار
در پی مهره بسر در دهن مار مرو

گر بود برگ گل سوریت از خار مترس
ور هوای چمنت نیست بگلزار مرو

اگرت خرقه سالوس شود دامنگیر
با مرقع به در خانهٔ خمار مرو

اگر از کعبه بمیخانه کشندت خواجو
برو ای خواجه و از میکده هشیار مرو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.