۳۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۲۴

ای می لعل تو کام رندان
جعد تو زنجیر پای بندان

کفر تو ایمان پاک دینان
درد تو درمان دردمندان

لعل تو در خون باده نوشان
چشم تو در چشم چشم بندان

پستهٔ تنگ تو نقل مستان
نرگس مستت بلای رندان

تشنهٔ لعل تو می پرستان
کشتهٔ جور تو مستمندان

جور کشیدم ولی نه چندین
لطف شنیدم ولی نه چندان

بر دل خواجو چرا پسندی
این همه بیداد ناپسندان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.