۴۰۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۷۱

آخر از سوز دل شبهای من یاد آورید
همچو شمعم در میان انجمن یاد آورید

صبحدم در پای گل چون با حریفان می‌خورید
بلبلان را بر فراز نارون یاد آورید

در چمن چون مطرب از عشاق بنوازد نوا
از نوای نغمهٔ مرغ چمن یاد آورید

جعد سنبل چون شکن گیرد ز باد صبحدم
از شکنج زلف آن پیمان شکن یاد آورید

ابر نیسانی چو لؤلؤ بار گردد در چمن
ز آب چشمم همچو لؤلؤی عدن یاد آورید

یوسف مصری گر از زندانیان پرسد خبر
از غم یعقوب در بیت الحزن یاد آورید

گر به یثرب اتفاق افتد که روزی بگذرید
ناله و آه اویس اندر قرن یاد آورید

دوستان هر دم که وصل دوستان حاصل کنید
از غم هجران بی پایان من یاد آورید

طوطی شکر شکن وقتی که آید در سخن
ای بسا کز خواجوی شیرین سخن یاد آورید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.