۳۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۰۹

آن رفت که میل دل من سوی شما بود
شب تا بسحر خوابگهم کوی شما بود

آن رفت که پیوسته‌ام از روی عبادت
محراب روان گوشهٔ ابروی شما بود

آن رفت که شمع دل من در شب حیرت
در سوز و گداز از هوس روی شما بود

آن رفت که از نکهت انفاس بهاران
مقصود من سوخته دل بوی شما بود

آن رفت که در تیره شب از غایت سودا
دلبند من خسته جگر موی شما بود

آن رفت که هر دم که ز بابل ز دمی لاف
چشمم همه بر غمزهٔ جادوی شما بود

آن رفت که مرغ دل پر آتش خواجو
پروانهٔ شمع رخ دلجوی شما بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.