۳۳۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۷۶

چو خط سبز تو بر آفتاب بنویسند
بدود دل سبق مشک ناب بنویسند

بسا که باده پرستان چشم ما هر دم
برات می بعقیق مذاب بنویسند

حدیث لعل روان پرور تو میخواران
بدیده برلب جام شراب بنویسند

معینست که طوفان دگر پدید آید
چو نام دیدهٔ ما برسحاب بنویسند

سیاهی ار نبود مردمان دریائی
حدیث موج سرشکم به آب بنویسند

سواد شعر من و وصف آب دیده نجوم
شبان تیره بمشک و گلاب بنویسند

محرران فلک شرح آه دلسوزم
نه یک رساله که برهفت باب بنویسند

چو روزنامهٔ روی تو در قلم گیرند
محققست که برآفتاب بنویسند

خطی که مردم چشمم سواد کرد چو آب
مگر بخون دل او را جواب بنویسند

برات من چه بود گر برآن لب شیرین
به مشک سوده ز بهر ثواب بنویسند

سزد که بر رخ خواجو قلم زنان سرشک
دعای خسرو عالیجناب بنویسند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.