۳۷۱ بار خوانده شده
کسی کزان سر زلف دو تا نمیترسد
معینست که از اژدها نمیترسد
مرا ز طعن ملامت گران مترسانید
که برگ بید ز باد هوا نمیترسد
مریض شوق ز تیر ستم نمیرنجد
قتیل عشق ز تیغ جفا نمیترسد
از آن دو جادوی عاشق کش تو میترسم
کزان بترس که او از خدا نمیترسد
چنین که خون اسیران بظلم میریزد
گر ز هیبت روز جزا نمیترسد
هزار جان گرامی فدای بالایت
بیا که کشتهٔ عشق از بلا نمیترسد
گر از عتاب تو ترسم تفاوتی نکند
کدام بنده که از پادشا نمیترسد
از آن ز چشم خوشت خائفم که هندوئیست
که از سیاست ترک ختا نمیترسد
کسی که تیر جفا میزند برین دل ریش
مگر ز ضربت تیغ قضا نمیترسد
مرا بزخم قفا گفتمش ز پیش مران
که زخم خوردهٔ هجر از قفا نمیترسد
بطیره گفت که خواجو چنین که میبینیم
ز نوک غمزهٔ خونریز ما نمیترسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
معینست که از اژدها نمیترسد
مرا ز طعن ملامت گران مترسانید
که برگ بید ز باد هوا نمیترسد
مریض شوق ز تیر ستم نمیرنجد
قتیل عشق ز تیغ جفا نمیترسد
از آن دو جادوی عاشق کش تو میترسم
کزان بترس که او از خدا نمیترسد
چنین که خون اسیران بظلم میریزد
گر ز هیبت روز جزا نمیترسد
هزار جان گرامی فدای بالایت
بیا که کشتهٔ عشق از بلا نمیترسد
گر از عتاب تو ترسم تفاوتی نکند
کدام بنده که از پادشا نمیترسد
از آن ز چشم خوشت خائفم که هندوئیست
که از سیاست ترک ختا نمیترسد
کسی که تیر جفا میزند برین دل ریش
مگر ز ضربت تیغ قضا نمیترسد
مرا بزخم قفا گفتمش ز پیش مران
که زخم خوردهٔ هجر از قفا نمیترسد
بطیره گفت که خواجو چنین که میبینیم
ز نوک غمزهٔ خونریز ما نمیترسد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.