۳۵۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۶

دلا سود عالم زیانی نیرزد
همای سپهر استخوانی نیرزد

برین خوان هر روزه این قرص زرین
براهل معنی بنانی نیرزد

چو فانیست گلدستهٔ باغ گیتی
به نوباوهٔ بوستانی نیرزد

چراغی کزو شمع مجلس فروزد
بدرد دل دودمانی نیرزد

زبان درکش از کار عالم که عالم
به آمد شد ترجمانی نیرزد

بقاف بقا آشیان کن چو عنقا
که این خاکدان آشیانی نیرزد

زمانی بیا تا دمی خوش برآریم
که بی ما زمانه زمانی نیرزد

برافروز شمع دل از آتش عشق
که شمع خرد شمعدانی نیرزد

چو خواجو گر اهل دلی جان برافشان
چه یاری بود کو بجانی نیرزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.