۳۷۴ بار خوانده شده
بهار دهر بباد خزان نمیارزد
چراغ عمر بباد وزان نمیارزد
برو چو سرو خرامان شو از روان آزاد
که این حدیقه به آب روان نمیارزد
شقایق چمن بوستانسرای امل
بخار و خاشهٔ این خاکدان نمیارزد
خلاص ده ز تن تیره روح قدسی را
که آن همای بدین استخوان نمیارزد
قرار گیر زمانی که ملک روی زمین
به بیقراری دور زمان نمیارزد
سریر ملکت ده روزه پیش اهل نظر
بپاس یکشبهٔ پاسبان نمیارزد
فروغ مشعلهٔ بارگاه سلطانان
بتیرگی شبان شبان نمیارزد
ز ثور و سنبله اعراض کن که خرمن ماه
بکاه برگ ره کهکشان نمیارزد
بدین طبقچهٔ سیم این دو قرص عالمتاب
بنزد عقل به یکتای نان نمیارزد
هر آن متاع که از بحر و کان شود حاصل
بفکر کردن سود و زیان نمیارزد
زبان ببند که دل برگشایدت خواجو
که ملک نطق بتیغ زبان نمیارزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چراغ عمر بباد وزان نمیارزد
برو چو سرو خرامان شو از روان آزاد
که این حدیقه به آب روان نمیارزد
شقایق چمن بوستانسرای امل
بخار و خاشهٔ این خاکدان نمیارزد
خلاص ده ز تن تیره روح قدسی را
که آن همای بدین استخوان نمیارزد
قرار گیر زمانی که ملک روی زمین
به بیقراری دور زمان نمیارزد
سریر ملکت ده روزه پیش اهل نظر
بپاس یکشبهٔ پاسبان نمیارزد
فروغ مشعلهٔ بارگاه سلطانان
بتیرگی شبان شبان نمیارزد
ز ثور و سنبله اعراض کن که خرمن ماه
بکاه برگ ره کهکشان نمیارزد
بدین طبقچهٔ سیم این دو قرص عالمتاب
بنزد عقل به یکتای نان نمیارزد
هر آن متاع که از بحر و کان شود حاصل
بفکر کردن سود و زیان نمیارزد
زبان ببند که دل برگشایدت خواجو
که ملک نطق بتیغ زبان نمیارزد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.