۴۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۱

وصل آن ترک ختا ملکت خاقان ارزد
کفر زلف سیهش عالم ایمان ارزد

خاتم لعل گهر پوش پری رخساران
پیش ارباب نظر ملک سلیمان ارزد

ای عزیزان ز رخ یوسف مصری نظری
ملکت مصر و همه خطهٔ کنعان ارزد

پیش فرهاد ز لعل لب شیرین شکری
حشمت و مملکت خسرو ایران ارزد

بگذر از گنج قدر خان که بر پیر مغان
کنج میخانه همه گنج قدر خان ارزد

زین سپس ما و گدایان سر کوی غمت
که گدائی درت ملکت سلطان ارزد

با لبت دست ز سر چشمهٔ حیوان شستم
زانکه یاقوت تو صد چشمهٔ حیوان ارزد

با وجود قد رعنای تو گو سرو مروی
زانکه بالای تو صد سرو خرامان ارزد

از سر کوی تو خواجو بگلستان نرود
که سر کوی تو صد باغ و گلستان ارزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.