۴۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۵

ای قمر تابی از بناگوشت
شکر آبی ز چشمهٔ نوشت

جاودان مست چشم می گونت
واهوان صید خواب خرگوشت

خسرو آسمان حلقه نمای
حلقه در گوش حلقه در گوشت

آن خط سبز هیچ دانی چیست
که دمید از عقیق در پوشت

از زمرد ز دست خازن حسن
قفل بر درج لعل خاموشت

ایکه هرگز نمی‌کنی یادم
نکنم یک نفس فراموشت

کاش کامشب بدیدمی در خواب
مست از آنسان که دیده‌ام دوشت

گر چه ما بیتو زهر می‌نوشیم
باد هرمی که می‌خوری نوشت

تو از آن برتری بزیبائی
که رسد دست ما در آغوشت

چهرهٔ خویش را در آینه بین
تا ببینیم مست و مدهوشت

باده امشب چنان مخور خواجو
که چو دیشب برند بر دوشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.