۴۳۱ بار خوانده شده
ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را
وین جامهٔ نیلی ز من بستان و در ده جام را
چون بندگان خاص را امشب به مجلس خوانده ای
در بزم خاصان ره مده عامان کالانعام را
خامی چو من بین سوخته و آتش ز جان افروخته
گر پخته ای خامی مکن وان پخته در ده خام را
در حلقهٔ دردی کشان بخرام و گیسو برفشان
در حلقهٔ زنجیر بین شیران خونآشام را
چون من به رندی زین صفت بدنام شهری گشتهام
آن جام صافی در دهید این صوفی بدنام را
یک راه در دیر مغان برقع براندازی صنم
تا کافران از بتکده بیرون برند اصنام را
گر در کمندم می کشی شکرانه را جان می دهم
کان دل که صید عشق شد دولت شمارد دام را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وین جامهٔ نیلی ز من بستان و در ده جام را
چون بندگان خاص را امشب به مجلس خوانده ای
در بزم خاصان ره مده عامان کالانعام را
خامی چو من بین سوخته و آتش ز جان افروخته
گر پخته ای خامی مکن وان پخته در ده خام را
در حلقهٔ دردی کشان بخرام و گیسو برفشان
در حلقهٔ زنجیر بین شیران خونآشام را
چون من به رندی زین صفت بدنام شهری گشتهام
آن جام صافی در دهید این صوفی بدنام را
یک راه در دیر مغان برقع براندازی صنم
تا کافران از بتکده بیرون برند اصنام را
گر در کمندم می کشی شکرانه را جان می دهم
کان دل که صید عشق شد دولت شمارد دام را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.