۳۰۴ بار خوانده شده
هرگزت عادت نبود این بیوفایی
غیر ازین نوبت که در پیوند مایی
من هم اول روز دانستم که بر من
زود پیوندی، ولی دیری نپایی
میکنم یادت بهر جایی که هستم
گر چه خود هرگز نمیگویی: کجایی؟
رخ نمودن را نشانی نیست پیدا
نقد میبینم که رنجی مینمایی
گر نپرسی حال من عیبی نباشد
کین شکستن خود نیرزد مومیایی
چشم ما را روشنی از تست و بیتو
هرگزش ممکن نباشد روشنایی
اوحدی بیگانه بود از آستانت
ورنه با هر کس که دیدم آشنایی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
غیر ازین نوبت که در پیوند مایی
من هم اول روز دانستم که بر من
زود پیوندی، ولی دیری نپایی
میکنم یادت بهر جایی که هستم
گر چه خود هرگز نمیگویی: کجایی؟
رخ نمودن را نشانی نیست پیدا
نقد میبینم که رنجی مینمایی
گر نپرسی حال من عیبی نباشد
کین شکستن خود نیرزد مومیایی
چشم ما را روشنی از تست و بیتو
هرگزش ممکن نباشد روشنایی
اوحدی بیگانه بود از آستانت
ورنه با هر کس که دیدم آشنایی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.