۳۳۰ بار خوانده شده
در کعبه گر ز دوست نبودی نشانهای
حاجی چه التفات نمودی به خانهای؟
مرغان آن هوا به زمین چون کنند میل؟
تا در میان دام نبینند دانهای
بویی ز وصل اگر به مشامش نمیرسید
رغبت به هیچ موی نمیکرد شانهای
این کوشش و کشش همه بیکار چون بود؟
عاقل چگونه دل بنهد بر فسانهای؟
تا عشق آتشی نزند در درون دل
از راه سینه کی بدر افتد زبانهای؟
محتاج پیک و نامه نباشد مرید را
کانجا کفایتست سر تازیانهای
خیز، ای رفیق خفته، که صوت نشیدخوان
آتش فگند در شتران از ترانهای
ثابت نباشد آن قدم اندر طریق عشق
کو میکند ز خار مغیلان کرانهای
گر راستست، هر چه طلب میکنم تویی
وین راه دور نیست بغیر از بهانهای
با اوحدی یکی شو و مشنو که: در وجود
هرگز در آن یگانه رسد جز یگانهای
ما را اگر محال نباشد به پیشگاه
این فخر بس که: بوسه دهیم آستانهای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
حاجی چه التفات نمودی به خانهای؟
مرغان آن هوا به زمین چون کنند میل؟
تا در میان دام نبینند دانهای
بویی ز وصل اگر به مشامش نمیرسید
رغبت به هیچ موی نمیکرد شانهای
این کوشش و کشش همه بیکار چون بود؟
عاقل چگونه دل بنهد بر فسانهای؟
تا عشق آتشی نزند در درون دل
از راه سینه کی بدر افتد زبانهای؟
محتاج پیک و نامه نباشد مرید را
کانجا کفایتست سر تازیانهای
خیز، ای رفیق خفته، که صوت نشیدخوان
آتش فگند در شتران از ترانهای
ثابت نباشد آن قدم اندر طریق عشق
کو میکند ز خار مغیلان کرانهای
گر راستست، هر چه طلب میکنم تویی
وین راه دور نیست بغیر از بهانهای
با اوحدی یکی شو و مشنو که: در وجود
هرگز در آن یگانه رسد جز یگانهای
ما را اگر محال نباشد به پیشگاه
این فخر بس که: بوسه دهیم آستانهای
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.