۳۵۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۱۳

ای ز زلفت عقل در دام آمده
نرگست با فتنه همنام آمده

نازکست اندام سیمینت چو گل
ای سرا پایت به اندام آمده

گر صبح صادق رخسار تو
چین زلفت پردهٔ شام آمده

دیگ سودای ترا دل در دماغ
پخته بسیاری، ولی خام آمده

در حساب بوسه امید مرا
بر دهانت مبلغی وام آمده

گوش ما را از لبت چشم دعا
بوده، لیکن جمله دشنام آمده

از تمنای لب میگون تو
اوحدی را سنگ بر جام آمده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.