۳۴۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۰۵

یا به نزد خویشتن راهم بده
یا مجال ناله و آهم بده

از دهانت چون نمی‌یابم نشان
بوسه‌ای زان روی چون ماهم بده

تشنهٔ چاه زنخدان تو شد
جان من، آبی از آن چاهم بده

غربت من در جهان از بهر تست
قربت خاصان درگاهم بده

دوش میگفتی: ز من چیزی بخواه
بوسه‌ای زان لعل می‌خواهم، بده

هر چه از من خواستی یکسر تراست
از تو من نیز آنچه میخواهم بده

یا خیال خود به خواب من فرست
یا دلی بیدار و آگاهم بده

گنج وصلت هم درین ویرانهاست
آن چنان گنجی ز ناگاهم بده

بر بساط آرزو چون اوحدی
شاه می‌خواهم ز رخ، شاهم بده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.