۳۵۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۷۰

ای خرمن گل خوشه‌چین پیش تن و اندام تو
بلبل نخواند، وصف گل تا من نگویم نام تو

بر بام رو تا خلق را در تیره شب روشن شود
ماهی ز طاق آسمان،ماهی ز طرف بام تو

یک بوسه در ده زان دهن وانگه بریز این خون من
تا در دمی حاصل شود هم کام من، هم کام تو

مثل دهانت شکری در مصر نتوان یافتن
ای مصر زیبایی نهان در زلف همچون شام تو

دیشب سلامی کرده‌ای، چون قدر آن نشناختم
امروز خود را می‌کشم در حسرت دشنام تو

نشگفت از آه سرد من وز رنگ و روی زرد من
ای جان غم پرورد من پروردهٔ انعام تو

از سیم خالی می‌کنی وز مشک خالی می‌زنی
این دامها چند افگنی؟ ای اوحدی در دام تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.