۳۲۱ بار خوانده شده
امشب ز هجر یار بخواهم گریستن
زارم ز عشق و زار بخواهم گریستن
نالیدهام هزار شب از هجر و بعد ازین
هر شب هزار بار بخواهم گریستن
گو: روی من نگار شو از خون دل که من
بیروی آن، نگار بخواهم گریستن
چون بیشمار غصه کشیدم ز هجر او
زین غصه بیشمار بخواهم گریستن
بیاختیار چند کند گریه دیدهای؟
چندی به اختیار بخواهم گریستن
تا بشنوم ز خاک درش بوی او شبی
در خاک کوچه خوار بخواهم گریستن
پنهان چو شد ز اوحدی آن نور دیده، من
پنهان و آشکار بخواهم گریستن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
زارم ز عشق و زار بخواهم گریستن
نالیدهام هزار شب از هجر و بعد ازین
هر شب هزار بار بخواهم گریستن
گو: روی من نگار شو از خون دل که من
بیروی آن، نگار بخواهم گریستن
چون بیشمار غصه کشیدم ز هجر او
زین غصه بیشمار بخواهم گریستن
بیاختیار چند کند گریه دیدهای؟
چندی به اختیار بخواهم گریستن
تا بشنوم ز خاک درش بوی او شبی
در خاک کوچه خوار بخواهم گریستن
پنهان چو شد ز اوحدی آن نور دیده، من
پنهان و آشکار بخواهم گریستن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.