۳۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۹۱

کجاست منزل آن کوچ کرده؟ تا برویم
چو بادش از پی و چون برقش از قفا برویم

چو باز مرغ دل ما هوای او دارد
ضرورتست که: چون مرغ در هوا برویم

ز پی دویدن او جز به سر طریقی نیست
از آنکه ترک ادب باشد، ار به پا برویم

ز ما رقیب چو بیگانه بود روز رحیل
رها نکرد که با یار آشنا برویم

چنین که در پی او ما گریستیم، عجب!
گر آب دیده گذر می‌دهد، که ما برویم

به روز وصل چو امید بود می‌بودم
بسوز هجر چو گشتیم مبتلا برویم

بلاست دوری او، اوحدی، بکوش تو نیز
مگر پگاه‌تر از پیش این بلا برویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.