۲۹۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۹۶

من بادهٔ عشق نوش کردم
چون مست شدم خروش کردم

هر عربده‌ای که باده انگیخت
با زاهد خرقه‌پوش کردم

هر کس که زما و من سخن گفت
او را به دو می خموش کردم

چون هوش برفت از رقیبان
این بار حدیث هوش کردم

پندم مده، ای رفیق، بسیار
انگار که: پند گوش کردم

بگذار، که من نماز خود را
در خانهٔ می فروش کردم

بر آتش عشق اوحدی را
امروز تمام جوش کردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.