۳۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۸

فرش زمردین به زمین در کشیده‌اند
و آنگه برو، ز گل، علم زر کشیده‌اند

دوشیزگان باغ طبقهای سیم و زر
بر سر نهاده، پیش صنوبر کشیده‌اند

آن سبزهای سایه نشین بین، که پیش گل
دامن ز ماهتاب وز خور در کشیده‌اند

گلها به دستیاری نم شاخ سبزه را
از خاک بر گرفته و در بر کشیده‌اند

بر لوح خاک صورت کرسی لاله را
گویی که عرشیان به قلم بر کشیده‌اند

خط بنفشه گرد رخ شاهدان باغ
هم تازه نقش بسته و هم تر کشیده‌اند

شب را و روز را به ترازوی مهر و ماه
دریاب تا: چگونه برابر کشیده‌اند؟

مرغان صبح خیز چو عشاق اشک ریز
در پرده‌های تیز فغان در کشیده‌اند

ترکان گل ز راوق شبنم شراب صرف
در جام لاله کرده و اندر کشیده‌اند

بر روی سوسن از خط رنگین نگاه کن
کز سیم و لاجورد و معصفر کشیده‌اند؟

با سروشان اگر نه خلافیست در ضمیر
این بیدها ز بهر چه خنجر کشیده‌اند؟

ای باغبان، به سرزنش بید و سرو کوش
تا خود چرا ز خط چمن سر کشیده اند

خرم دل آن کسان که درین دم به یاد دوست
چون اوحدی نشسته و ساغر کشیده‌اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.