۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۶

نه آخر دل من خراب از تو شد؟
نه آخر دو چشمم پرآب از تو شد؟

نه آخر تن ناز پرورد من
گرفتار چندین عذاب از تو شد؟

مکن خواب و چشم مرا غم بخور
کزین گونه بی‌خورد و خواب از تو شد

ز لب آب وصلی بدین سینه ریز
که برآتش غم کباب از تو شد

چو چنگم به گفتار خوش می‌نواز
که فریاد من چون رباب از تو شد

به یاقوت خود حال اشکم بپرس
که بر چهره چون لعل ناب از تو شد

متاب از بر اوحدی روی خویش
که بیچاره در تنگ و تاب از تو شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.