۳۵۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۷

جز لبم شرح میان او نکرد
جز دلم وصف دهان او نکرد

روی اقبالی ندید آن سر، که زود
جای خود بر آستان او نکرد

راز دل زان فاش می‌گردد، که دوست
چارهٔ درد نهان او نکرد

هر که قتل ما بدید آگاه شد:
کان به جز تیر و کمان او نکرد

آنکه سر در پای عشق او نباخت
دست وصل اندر میان او نکرد

خاطر آشفتهٔ ما کی کند؟
عشرتی کندر زمان او نکرد

بر که نالد اوحدی زین پس، که دوست
گوش بر آه و فغان او نکرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.