۳۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۵

در خرابات عاشقان کوییست
وندرو خانهٔ پریروییست

طوق‌داران چشم آن ماهند
هر کجا بسته طاق ابروییست

به نفس چون نسیم جان بخشد
هر کرا از نسیم او بوییست

ورقی باز کردم از سخنش
زیر هر توی آن سخن توییست

من ازو دور و او به من نزدیک
پرده اندر میان من و اوییست

سوی او راهبر ندانم شد
تا مرا رخ به سایه و موییست

اوحدی، با کسی مگوی دگر
نام آن بت، که نازکش خوییست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.