۳۴۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۳

از جام عشق بین همه باغ و بهار مست
دوران دهر عاشق و لیل و نهار مست

ناهید در هبوط و قمر در شرف خراب
خورشید در طلوع و فلک ذره‌وار مست

مجنون و عشق خسته و ایوب و صبر زار
توفان و نوح بیدل و منصور و دار مست

چندین پیاده بنگر و چندین سوار بین
گاهی پیاده بیدل و گاهی سوار مست

معشوق پردگی و خر پرده‌دار و باز
هم پردگی و پرده و هم پرده‌دار مست

آخر ز بهر کیست، نگویی، بدین صفت؟
چندین هزار بیدل و چندین هزار مست

هشیار بود تا به کنون اوحدی ولی
آمد زمان آن که شود هوشیار مست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.