۲۹۶ بار خوانده شده

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳

زهی ز روی بزرگی خلاصهٔ دنیی
علو قدر تو برهان آسمان دعوی

به اهتمام تو دایم عمارت عالم
ز التفات تو خارج عداوت دنیی

تویی که مفتی کلک تو در شریعت ملک
به امر و نهی امور جهان دهد فتوی

تویی که منهی رای تو بی‌وسیلت وحی
ز گرم و سرد نهان قضا کند انهی

سپهر گفت به جاه از زمانه افزونی
به صدهزار زبان هم زمانه گفت آری

چو کان عریق بود گوهرش نفیس آید
شناسد آنکه تامل کند در این معنی

کدام گوهر و کان عریق‌تر که بود
گهر محمد مسعود و کان علی یحیی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۲ - در مدح سیدالسادات جعفر علوی
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴ - در صفت قصر و باغ منصوریه و مدح ناصرالدین طاهر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.