۳۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۷

زردرویم ز چرخ دندان‌خای
تیره‌رایم ز عمر محنت‌زای

نه امیدی که سرخ دارم روی
نه نوبدی که تازه دارم رای

با که گویم که حق من بشناس
باکه گویم که بند من بگشای

از قیاسی که تکیه‌گاه منست
باز جستم زمانه را سر و پای

روشنم شد که در بسیط زمین
نیک عهدی نیافرید خدای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.