۲۸۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۲

دل رفت و این بتر بر دلبر نمی‌رسم
کان می‌کنم ولیک به گوهر نمی‌رسم

درویش حال کرد غم عشق او مرا
زان در وصال یا رتوانگر نمی‌رسم

باغ وصال را به همه حالها درست
گمره شدم ز هجر بدان در نمی‌رسم

دارد وصال یار یکی پایهٔ بلند
آری مرا چه جرم بود بر نمی‌رسم

هجران یار هست مرا گر وصال نیست
با او بساختم چو به دیگر نمی‌رسم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.