۳۰۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۴

یعلم‌الله که دوست‌دار توام
عاشق زار بی‌قرار توام

بی‌تو ای جان و دیدهٔ روشن
چون سر زلف تابدار توام

در سر من خمار انده تست
تا که بی‌روی چون نگار توام

ارغوانم چو زعفران بی‌درد
تا که بی‌چشم پر خمار توام

هر شبی در کنار غم جستم
تا چرا دور از کنار توام

یار درد و غمم مدار که من
آخر ای ماه‌روی یار توام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.