۲۷۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۶

دوش آنکه همه جهان ما بود
آراسته میهمان ما بود

سوگند به جان ما همی خورد
گر چند بلای جان ما بود

بودش همه خرمی و خوبی
شکر ایزد را که آن ما بود

از طالع سعد ما براند
فالی که نه در گمان ما بود

بنشست میان ما و برخاست
آزار که در میان ما بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.