۲۹۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۲

عالمی در ره تو حیرانند
پیش و پس هیچ ره نمی‌دانند

عقل و فهم ارچه هر دو تیزروند
چون به کارت رسند درمانند

جان و دل گرچه عزتی دارند
بر در تو غلام و دربانند

دوستان را اگرچه درد ز تست
مرهم درد خود ترا دانند

ورچه فریادخوان شوند از تو
هم به فریاد خود ترا خوانند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.