۳۵۱ بار خوانده شده
رخ خوبت خدای میداند
که اگر در جهان به کس ماند
ماه را بر بساط خوبی تو
عقل بر هیچ گوشه ننشاند
شعلهٔ آفتاب را بکشد
حسنت ار آستین برافشاند
در جهان برنیاید آب به آب
عشقت ار آب بر جهان راند
گفتمت جان به بوسهای بستان
گفتی ار خصم بوسه بستاند
بستدی جان و بوسه میندهی
این حدیثت بدان نمیماند
چون مزاج دلم همی دانی
که نداند شکیب و نتواند
با خیالت بگو نخواهم داد
تا به گوش دلم فرو خواند
انوری بر بساط گیتی کیست
که نه ناباخته همی ماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که اگر در جهان به کس ماند
ماه را بر بساط خوبی تو
عقل بر هیچ گوشه ننشاند
شعلهٔ آفتاب را بکشد
حسنت ار آستین برافشاند
در جهان برنیاید آب به آب
عشقت ار آب بر جهان راند
گفتمت جان به بوسهای بستان
گفتی ار خصم بوسه بستاند
بستدی جان و بوسه میندهی
این حدیثت بدان نمیماند
چون مزاج دلم همی دانی
که نداند شکیب و نتواند
با خیالت بگو نخواهم داد
تا به گوش دلم فرو خواند
انوری بر بساط گیتی کیست
که نه ناباخته همی ماند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.