۳۳۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۱

نه وعدهٔ وصلت انتظار ارزد
نه خمر هوای تو خمار ارزد

هم طبع زمانه‌ای که نشکفته است
کس را ز تو هیچ گل که خار ارزد

بر باد تو داد روزگارم دل
وان چیست ترا که روزگار ارزد

منصوبه منه که با دغای تو
حقا که اگر نه شش چهار ارزد

گویی به هزار جان دهم بوسی
زیرا که یکی به صد هزار ارزد

وانجا که کناری اندر افزایی
صد ملک زمانه یک کنار ارزد

برگیر شمار حسن خویش آخر
تا بوس و کنار بر شمار ارزد

گویی که به صد چو انوری ارزم
آری شبه در شاهوار ارزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.