۳۵۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱

ای برادر عشق سودایی خوشست
دوزخ اندر عاشقی جایی خوشست

در بیابان رهروان عشق را
زاب چشم خویش دریایی خوشست

غمگنان را هر زمان در کنج عشق
یاد نام دوست صحرایی خوشست

با خیال روی معشوق ای عجب
جام زهرآلود حلوایی خوشست

عمرها در رنج چون امروز و دی
بر امید بود فردایی خوشست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.