۳۹۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱

خه‌خه به نام ایزد آن روی کیست یارب
آن سحر چشم و آن رخ آن زلف و خال و آن لب

در وصف حسن آن لب ناهید چنگ مطرب
بر چرخ حسن آن رخ خورشید برج کوکب

مسرور عیش او را این عیش عادتی غم
بیمار هجر او را این مرگ صورتی تب

نقشی نگاشت خطش از مشک سوده بر گل
دامن فکند زلفش بر روز روشن از شب

دامیست چین زلفش عقل اندرو معلق
جزعیست چشم شوخش سحر اندرو مرکب

گه مشک می‌فشاند بر مه ز گرد موکب
گه ماه می‌نگارد در ره ز نعل مرکب

در پیش نور رویش گردون به دست حسرت
بربست روی خود را بشکست نیش عقرب

بردارد ار بخواهد زلف و رخش به یک ره
ترتیب کفر وایمان آیین کیش و مذهب

در من یزید وصلش جانی جوی نیرزد
ای انوری چه لافی چندین ز قلب و قالب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.