۳۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۰ - مطلع دوم

ای لب و خالت بهم طوطی و هندوستان
پیش جمالت منم هندوی جان بر میان

از رخ و زلف تو رست در دل من آبنوس
وز لب و خال تو گشت دیدهٔ من آبدان

ابرش خورشید را ناخنه آمد ز رشک
تا تو به شب رنگ حسن تاخته‌ای در جهان

رو که ز عکس لبت خوشهٔ پروین شده است
خوشهٔ خرمای تر بر طبق آسمان

صبر من از بی‌دلی است از تو که مجروح را
چاره ز بی‌مرهمی است سوختن پرنیان

با همه کآزاد نیست یک سر مویم ز تو
نیست تو را از وفا بر سر موئی نشان

گرچه ز افغان مرا با تو زبان موی شد
در همه عالم منم موی شکاف از زبان

طبع چو خاقانیی بستهٔ سودا مدار
بشکن صفراتی او ز آن لب چون ناردان

عهد کهن تازه کن کو سخنان تازه کرد
خاصه ثنای ملک کرد ضمیرش ضمان

ناصر ملت طراز، قاهر بدعت گداز
شاه خلیفه پناه خسرو سلطان نشان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹ - در ستایش جلال الدین ابوالفتح شروان شاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱ - مطلع سوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.