۳۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷ - در مرثیهٔ سپهبد کیالواشیر

عهد عشق نیکوان بدرود باد
وصل و هجران هر دوان بدرود باد

بر بساط ناز و در میدان کام
صلح و جنگ نیکوان بدرود باد

سبزه‌ای کان بود دام آهوان
بر سر سرو جوان بدرود باد

چون گوزنان هوی از جان برکشم
کان شکار آهوان بدرود باد

نعل در آتش نهادندی مرا
آن نهاد جاودان بدرود باد

صف صف از مرغان نشاندن جفت جفت
همبر طاق ابروان بدرود باد

شاهدان بزم را گیسوی چنگ
بستن اندر گیسوان بدرود باد

گرد ترکستان عارض صف زده
آن سپاه هندوان بدرود باد

پادشاه تازه و تر و جوان
همچو شاخ ارغوان بدرود باد

تا توانی خون گری خاقانیا
کان جوانی و آن توان بدرود باد

ای جمال الدین چو اسپهبد نماند
حصن شنذان‌وار جوان بدرود باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶ - قصیده
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸ - در رثاء بهاء الدین احمد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.