۳۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴۹

ز بدخوئی دمی خو وانکردی
مراعاتی بجای ما نکردی

بر آن خوی نخستینی که بودی
از آن یک‌ذره کمتر وانکردی

بجای من که بر عهد تو ماندم
ز بدعهدی چه ماندت تا نکردی

مگر لطفی که از تو چشم دارم
در آن عالم کنی، کاینجا نکردی

کجا یک وعده‌ام دادی که در پی
هزار امروز را فردا نکردی

پی یک بوسه گرد پایهٔ حوض
بسی گشتم، تو دل دریا نکردی

شنیدی حال خاقانی که چون است
ولی بر خویشتن پیدا نکردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.