۳۴۴ بار خوانده شده
درد دل گویم از نهان بشنو
راز، بیزحمت زبان بشنو
جوش دریای غصه باور کن
موج خون بنگر و فغان بشنو
بر کنار دو جوی دیدهٔ من
بانگ دولاب آسمان بشنو
لرزهٔ برق در سحاب دل است
نالهٔ رعد ز امتحان بشنو
پیش کوه ار غمان من گویی
کوه را بانگ الامان بشنو
چون بخندد عدو ز گریهٔ من
دل به خشمم کند که هان بشنو
تندرستی ورای سلطانی است
از دو تن پرس و شرح آن بشنو
یا ز دربان تندرست بپرس
یا ز سلطان ناتوان بشنو
حال شبهای هجر خاقانی
چون بخواهی ز این و آن بشنو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
راز، بیزحمت زبان بشنو
جوش دریای غصه باور کن
موج خون بنگر و فغان بشنو
بر کنار دو جوی دیدهٔ من
بانگ دولاب آسمان بشنو
لرزهٔ برق در سحاب دل است
نالهٔ رعد ز امتحان بشنو
پیش کوه ار غمان من گویی
کوه را بانگ الامان بشنو
چون بخندد عدو ز گریهٔ من
دل به خشمم کند که هان بشنو
تندرستی ورای سلطانی است
از دو تن پرس و شرح آن بشنو
یا ز دربان تندرست بپرس
یا ز سلطان ناتوان بشنو
حال شبهای هجر خاقانی
چون بخواهی ز این و آن بشنو
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.